ستیاستیا، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

حرف هایی برای تو

اینجا ما از زندگی مینویسم اینجا مینویسم باشد هدیه ای به یادگار از طرف ما به تو

عبور

رفتم تهران.. ویزامون اومده بود.. میدونی من اصلا خوشحال نشدم... برخلاف تصور همه. میدونی دخترکم حالا فقط تو مهمی فقط امیدوارم کاری نکرده باشم که به ضررت باشه. ولی اگر در آینده معلوم شد به ضررت بوده اینو بدون که من طبق شرایط الان و سنجش همه چیز پیش بینی کردم که به سود تو خواهد بود. ولی تصمیم سختیه انقدر سخته که ..... دخترکم میخوام بدونی که من هرکاری می کنم خوبی تو هم در اون در نظر میگیرم و اگر ذره ای شک کنم که بهت صدمه میزنه شک نکن که ازش صرف نظر می کنم. مثل همین حالا که من به اندازه کافی دو دل هستم و تو هم تردیدم رو بیشتر می کنی. وابستگی ات به مامان و بابا و الهه میترسم که دوریشون بهت آسیب برسونه. واقعن نمیدونم از طرفی  ...
28 فروردين 1402
1